سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هشت سال عشق
نوشته شده در تاریخ شنبه 89 تیر 26 توسط افسون.تقدیم به همه ی آن هایی که (عند ربهم یرزقون) هستند

آموزگار عشقم عباس 

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، آموزگار بزرگ عشق و وفا، امیر ادب، الگوی بی بدیل شجاعت و مردانگی، رهروی راه رهبر، مجموعه ی حسن و گلدسته ای در گلستان جان افزای دین است. آن بزرگوار، آن چنان دل ها را به تسخیر درآورده است که با گذشت چهارده قرن، هنوز همه ی جانبازان آگاه جهان از شریعه ی معرفت او، زلال وفا می نوشند و درس ادب می آموزند؛ و با یاد و نام اوست که امان نامه های یزیدی را پاره می کنند و از کاخ های زرّین و سفره های رنگین، چشم می پوشند.

والا مرد

انسان ها در همه ی زمینه های وجودی، به شناخت قمر بنی هاشم نیاز دارند. نیاز به شناخت وجود کامل آن حضرت، ویژه ی جانبازان نیست، بلکه نیاز همه ی دلدادگان کوی دوست و آزاد مردان جهان است. عباس علیه السلام بصیرتی نافذ و ایمانی استوار داشت. او در رکاب برادرش، امام حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت دست یافت. عباس علیه السلام بزرگ مردی است که از دیروزش برای فردایش توشه گرفت و در راه برادر جانبازی کرد.

اسوه های جانبازی

نخستین جانباز اسلام، وجود مبارک پیام آور مهر و دین، رسول امین، حضرت خاتم الانبیاء، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است؛ هم او که دندان های مبارکش را با پرتاب سنگ خشونت شکستند. در مرتبه ی پس از آن، امیرمؤمنان، ولی خدا حضرت علی علیه السلام قرار دارد؛ بزرگ مردی که سراسر پیکرش، زخم دار دشمنان دین و دانش و عدالت بود. در مرتبه ی دیگر، اسوه ی زنان جهان، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام قرار دارد؛ همان بانوی بهشتی که در خط ولایت و رهبری همواره جانبازی کرد و از هیچ کوششی فروگذار نکرد. همان شفیعه ی روز جزا که هنوز تاریخ بر مقام عصمت و عفت وی رشک می برد و شرمنده ی جفا و بی مهری های ناسپاسان نسبت به ساحت مقدس اوست.

کلام امام خمینی(ره)

میزان در انسان معنویت است. کوشش کنید که خودتان را با محتوا کنید. معنویت ایجاد کنید و از این هیچ باکی نداشته باشید که انسان دست ندارد، پا ندارد، چشم ندارد. در روایت آمده است که بعضی از انبیا بودند که چشم نداشتند و پا هم نداشتند. سعادت به داشتن دست و پا نیست و به داشتن مال نیست. سعادت یک امری است که مربوط به روح است. مربوط به قلب انسان است. شما بچه های عزیز من که روح تان سالم، قلب تان پاک است و ان شاءاللّه بر مبنای ایمان و تواصی به برّ و حق رشد می کنید، شما سعادت مندید و من از خدای تبارک و تعالی، سعادت همگی را می خواهم.

جانبازان در کلام امام(ره)

حضرت امام خمینی(ره)، جانبازان را مایه ی افتخار و سربلندی ملت ایران دانسته است. ایشان ارادت قلبی خویش را نسبت به این قشر فداکار و ایثارگر، این گونه ابراز می دارد: «سلام بر عزیزان ما که در راه عزّت اسلام و عظمت کشور اسلامی به پاخاستند و در راه دفاع از میهن، معلول و مجروح شدید و برای خودتان، مایه ی افتخار و برای ملت بزرگ تان، هم مایه ی تأسف و هم سربلندی شدید. درود بر شما جانبازان و مصدومان که اعضا و سلامت خود را در راه اعتلای قرآن کریم از دست داده اید. ملت شریف و اسلام بزرگ هیچ گاه شما عزیزان را از یاد نمی برد. درود بر خواهران و برادران مصدوم و معلول که شجاعانه در راه حق و پیروزی، قیام و فداکاری کردند و ملت را در جهان سرافراز کردند. این جانب، تقدیر و تشکر و دعای خالصانه ام را به شما عزیزان اهدا می کنم و از خداوند متعال، سلامت و سعادت و بهبودی شما فرزندان اسلام را خواهانم».

وظیفه ی خانواده ی جانباز

صبر و بردباری خانواده ی معظم جانبازان، جلوه ای از محبت الهی در دل های با ایمان است. خانواده ی جانبازان باید با صبر و بردباری در برابر مشکلات، شایستگی استمرار لطف الهی را برای خود همواره حفظ کنند و با رعایت شؤون جانبازی در پندار، گفتار و کردار، الگوی دیگر افراد جامعه ی اسلامی باشند.

حفظ ارتباط با جانبازان

بی تردید، در صورت وجود ارتباط محکم و جمعی میان مردم و جانبازان، مشکلات آنان تا اندازه ی زیادی برطرف خواهد شد. رفت و آمدها و مباحث و جلسه های دینی، جانبازی را که دیروز با دست و پاهای نیرومند خود، جهان را به حیرت واداشت و امروز در فقدان آن ها، دچار سختی است، به زندگی دل گرم تر می سازد و او را در رسیدن به هدف نهایی، ثابت قدم تر خواهد کرد.

آشنا ساختن نوجوانان با فرهنگ جانبازی

آشنا ساختن نوجوانان و جوانان با فرهنگ غرور آفرین جانبازی، یکی از وظیفه های مشترک دولت و مردم است. این مهم، به عزم ملی نیاز دارد تا بتوانیم آن را به این نسل پویا و کارآمد در جامعه منتقل کنیم. آری، این جاست که وظیفه ی خطیر پدران و مادران و مربیان و آموزگاران آشکار می گردد. آنان باید دست به دست هم دهند و نگذارند این احساس غرور و عزت اسلامی با گذشت زمان از دل ها و خاطره ها محو گردد. باید بکوشیم این ایثارگری و جانبازی که نسل پر خروش انقلاب، آن را از جانبازان صدر اسلام فرا گرفت و از آن، اکسیری اعجاب انگیز برای احیای شکوه و عزت تاریخی اسلام ساخت، در جامعه زنده بماند.

صبر جانباز

جانباز هیچ گاه به شکایت از گذشته و حال خود، زبان نمی گشاید. صبر را پاس می دارد و همواره سرود دل نواز سرور شهیدان را می خواند که می فرمود: «الهی رضا برضائکْ». آری، صبر کلید کاخ پیروزی است و کریمان از همه ی انسان ها صبورترند. بشارت باد صابران را که به هنگام مصیبت شعار می دهند: «ما از خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم».

جانباز و دفاع از حریم ولایت

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «من در میان شما، دو گوهر گران بها را به امانت گذاشتم؛ کتاب خدا و عترت آری، اسوه ی جانبازان، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، دفاع از ولایت را با قهرمانی های بی نظیر خود در رکاب سرور شهیدان جهان و در مدرسه ای به وسعت همه ی زمان ها و مکان ها، به خداپرستان آموخت. هنگامی که امام حسین علیه السلام ، بیعت خویش را از همراهان برمی دارد، عباس این پرچم دار سپاه اسلام برمی خیزد و فریاد حمایت از امامت را سر می دهد. این رفتار جانباز نینوا و الگوی سترگ دلیر مردان، به ما می آموزد که پروانه وار بر پیرامون وجود پرارزش ولایت پرواز کنیم؛ زیرا ولایت، ادامه ی همان امامت است.

پی نوشت:

تولد حضرت عباس (ع) و روز جانباز مبارک.

پی نوشت:

خیلیا رو دیدم قسم می خورن میگن به حضرت عباس.حالا دروغ میگن یا راست هیچی ولی یکی نیست بهشون بگه خداییش حضرت عباس رو می شناسی؟؟

<\/h3>


نوشته شده در تاریخ شنبه 89 تیر 12 توسط افسون.تقدیم به همه ی آن هایی که (عند ربهم یرزقون) هستند

سلام

دوباره ذهنم مشغول است.مشغول که نه مغشوش است..

نمی دانم چه طور می شود که همه نگران گذر عقربه های ساعت هستند و من نه..

همه عجله دارند و از گذر وقت و کمبود آن شکایت..

مرا باش گویی فریاد می کشم تا همه بشنوند..

ساعت ها را بگویید بخوابند!!

این چه مضحکه است که مردگان صبح از خواب بیدار می شوند و هر کس به سمتی می رود و شب دوباره بازمی گردند و می خوابند و دوباره صبح..

چه تفاوت است میان صبح و شب برای کسانی که خود را زنده و تلاشگر می دانند و خبری از آن هایی که مرده می دانندشان ندارند؟؟

نمی دانم با گفتن این ها خودم را عقل کل معرفی می کنم یانه ولی من با شانزده بهار سن زندگی این زنده ها را جز مردگی و مرگ آن هایی که حتی نمی دانم چگونه بیانشان کنم را جز زندگی در کنار یگانه محبوب عالم نمی دانم!!

همین است که قبول می کنم شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند..

 پی نوشت:

گاهی اوقات که می خواهم درباره ی شهدا صحبت کنم ذهنم فرمان نمی دهد!!

یعنی حس خاصی در وجودم هست که نمی گذارد درست فکر کنم و بنویسم و گاهی نوشته هایم نسبت به عده ای حالت تهاجمی پیدا می کنند!!نمی دانم این خوب است یا بد..

 




قالب وبلاگ